loading...
عشاق

ادوین بازدید : 6 شنبه 14 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

دلتنگ ...


مادر از وقتي که رفتي زندگي واسم عذاب شد

نگفتي وقتي که ميري شايد از دوريت بميرم

حالا که تنهام گذاشتي با تموم خاطراتت

جاي خاليت هميشه روبروم توي اطاقه

چرا تنهام گذاشتي مگه ما رو دوست نداشتي

حالا من تنهاي تنها از غم دوريت ميميرم

منو با خودت مي بردي به همون جايي که رفتي

زندگي معنا نداره خودت هم اينو ميدوني

حالا که نيستي کنارم سرمو رو شونه کي بزارم

هيشکي مثل تو نميشه ، مادر خوب و عزيزم

هنوزم کنار قبرت واسه من يه جا بذاري

منتظرم بمون عزيزم که يه روز منم بميرم

ارزومه که يه روزي دوباره تو رو ببينم

ديگه واسه هميشه منم کنار تو بمونم

مادرم يادت هميشه توي اين قلبم ميمونه

يه روزي بيام که پيشت ديگه واسه هميشه

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما

http://www.blogfa.com/photo/a/akhbareroman.jpg

به من می گفت : آنقدر دوست دارم که اگر بگویی بمیر می میرم باورم نمی شد ... فقط برای یک امتحان ساده به او گفتم بمیر ...! سالهاست که در تنهایی پژمرده ام کاش امتحانش نمی کردم! ***** کاش می شد بار دیگر سرنوشت را از سر نوشت کاش می شد هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت کاش میشد از قلمهایی که بر عالم رواست با محبت ! با وفا ، با مهربانی نوشت کاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت کاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود کاین همه ای کاش ها بر دفتر دلها نوشت
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 17
  • بازدید کلی : 291