loading...
عشاق
ادوین بازدید : 9 پنجشنبه 17 اسفند 1391 نظرات (0)

 

 

 

 

 

هر شب وقتی تنها میشم حس می کنم پیش منی...

 

 

 

دوباره گریه ام میگیره انگار تو آغوش منی...

 

 

 

روم نمیشه نگات کنم وقتی که اشک تو چشمامه...

 

 

 

با اینکه نیستی پیش من انگار دستات تو دستامه...

 

 

 

بارون میباره و تو رو دوباره پیشم می بینم...

 

 

 

اشک تو چشام حلقه میشه دوباره تنها میشینم...

 

 

 

قول بده وقتی تنها میشم باز هم بیای کنار من...

 

 

 

شبای جمعه که میاد بیای سر مزار من...

 

 

 

دوباره از یاد چشات زمزمه ی نبودنم...

 

 

 

ببین که عاقبت چی شد قصه ی با تو بودنم...

 

 

 

خاک سر مزار من نشونی از نبودنت...

 

 

 

دستهای نامردم شهر چرا ازم ربودنت...

 

 

 

به زیر خاکمو هنوز نرفتی از خیال من...

 

 

 

غصه نخور سیاه نپوش گریه نکن برای من...

 

 

 

دیگه فقط آرزومه بارون بباره رو تنم...

 

 

 

دوباره لحظه ها سپرد منو به باد رفتنم...

 

 

 

دیگه فقط آرزومه بارون بباره رو تنم...

 

 

 

رو سنگ قبرم بنویس تنهاترین تنها منم...

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما

http://www.blogfa.com/photo/a/akhbareroman.jpg

به من می گفت : آنقدر دوست دارم که اگر بگویی بمیر می میرم باورم نمی شد ... فقط برای یک امتحان ساده به او گفتم بمیر ...! سالهاست که در تنهایی پژمرده ام کاش امتحانش نمی کردم! ***** کاش می شد بار دیگر سرنوشت را از سر نوشت کاش می شد هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت کاش میشد از قلمهایی که بر عالم رواست با محبت ! با وفا ، با مهربانی نوشت کاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت کاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود کاین همه ای کاش ها بر دفتر دلها نوشت
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 14
  • بازدید کلی : 288